در تیراندازی به شرکتکنندگان جشن یهودیان در ساحل بوندی سیدنی در تاریخ ۱۴ دسامبر سال جاری میلادی که پلیس استرالیا آن را اقدامی تروریستی توصیف کرده، دهها نفر کشته و زخمی شدند و حال برخی از مجروحان نیز وخیم گزارش شده است.
این حادثه تراژیک یکی از مرگبارترین حملات علیه جامعه یهودی خارج از فلسطین اشغالی در سالیان اخیر به حساب آمده و نه تنها جامعه یهودی استرالیا را به شوک فرو برده بلکه تمام جامعه یهود در دنیا و حتی غیر یهودیان را متأسف و نگران کرده است. از این رو واکنش جامعه جهانی نیز منفی بوده و اکثر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران نیز آن را محکوم کردهاند.
مهاجمان این حمله وحشتناک، پدر و پسری به نامهای ساجد اکرم ۵۰ ساله و نوید اکرم ۲۴ ساله بودهاند که هر دو شناسایی شدهاند، یکی در صحنه کشته شده و دیگری مجروح و در شرایط بحرانی به سر میبرد. پلیس استرالیا، نشانگانی از وابستگی مهاجمان به داعش کشف کرده و شعار آنان حین حمله یعنی انتفاضه را جهانی کنیم، یا انتفاضه جهانی شده است، با ماهیت وجودی نگاه ایدئولوژیک داعش همخوانی داشته و احتمال وابستگی آنان را به این گروهک تروریستی تقویت میکند.
با وجود این رژیم صهیونیستی از همان ابتدای این رخداد به سرعت به دنبال بهرهبرداری از آن برای اهداف پلید سیاسیاش برآمده و آن را بهانهای برای افزایش تنش با ایران قرار داده است. خبرها حاکی از ورود شتابزده عناصر موساد به استرالیا و تلاش برای انحراف بررسیهای امنیتی و مصادره آن برای اهداف ژئوپلیتیک رژیم صهیونیستی است. آنچه این امر را پیچیدهتر میسازد انفعال دولت استرالیا و سابقه همکاری و همدستیاش با رژیم صهیونی در روند ادعاها و اتهامافکنیها علیه ایران است که نمونه آن، اقدام دولت استرالیا در اخراج سفیر ایران به بهانه واهی و بیاساس دست داشتن در دو حمله آتش سوزی در آن کشور است. اتهامات بیاساسی که ساخته و پرداخته سازمان تروریستی موساد بوده و در نهایت منجر به قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور شد.
نوع ورود صهیونیستها به ماجرای اخیر و تلاش آنها برای پروندهسازی علیه ایران، با وجود سرنخهای قوی از در اختیار داشتن یک نفر از مهاجمان و نشانگان وابستگی مهاجمان به داعش، گویای پروژه و نقشه خطرناک صهیونیسم برای اهداف جنایتکارانه و تروریستی احتمالی است.
همزمانی این حادثه با کشته شدن سه امریکایی در سوریه و تیراندازی در دانشگاه براون امریکا، میتواند احتمال نقشه مشترک امریکایی اسرائیلی را نیز تقویت کرده و اسرائیلی بودن نقشه را محتمل میسازد. آنچه گمانه حضور و نقش صهیونیستها را در این حمله مرگبار و شوک آور به واقعیت نزدیک میسازد عبارت است از:
۱- قرار داشتن رژیم صهیونیستی در شرایط بحرانی در داخل سرزمینهای اشغالی و نیاز آن برای انحراف اذهان عمومی از داخل و خارج.
۲- تشدید موج مهاجرت صهیونیستها به خارج از اراضی اشغالی و نگرانی رژیم از تداوم و افزایش آن.
۳- تبدیل شدن سیدنی به الگو و بلکه قطب اعتراضات ضد صهیونیستی با انجام راهپیماییهای سنگین و انبوه اعتراض به جنایات رژیم در غزه.
۴- نیاز شدید رژیم صهیونیستی به مظلوم نمایی در افکار عمومی جهانیان و کاهش موج نفرت جهانی از صهیونیسم پس از جنایتهای سنگین علیه ساکنان غزه و جابهجایی مرزهای جنایت و شقاوت علیه بشریت.
۵- سوابق رژیم صهیونیستی در خودزنیهای سیاسی و امنیتی برای حفظ موجودیت و منافع حتی در صحنه جنگ علیه نیروهای نظامیاش تحت عنوان عملیات هانیبال.
۶- گرفتار شدن رژیم صهیونیستی به موج نفرت و واگرایی حتی نزد برخی دولتها و دولتمردان کشورهای حامی خود؛ بنابراین حادثه اخیر ساحل بوندی در سیدنی را میتوان هم نوعی انتقام از مردم استرالیا دانست که رکورد بزرگترین تجمعات اعتراضی به جنایات اسرائیل در غزه را به ثبت رساندهاند و هم گروگان گرفتن قوم یهود برای اهداف پلید صهیونیستی که بقای خود را در گرو مظلوم نمایی و نداشتن امنیت در سایر جوامع و بهانهسازی برای اشغالگری اراضی دیگران با پوشش دولت مذهبی و یهودی دنبال و برای تحقق آن از هیچ جنایتی ولو علیه قوم یهود فروگذار نیست. گویا عوامل جنایتکار صهیونی این بار هانیبال را در سیدنی پیاده کردهاند.